۹ عاملی که بر روی سلامت روان شما تاثیر میگذارند

عوامل فیزیکی

عوامل جسمی ممکن است با سلامت روان رابطه مستقیم ، غیرمستقیم یا دوسویه داشته باشند. در نتیجه ، عوامل منفی جسمی ممکن است باعث ایجاد چرخه معیوبی شود که در آن به سلامت روانی ضعیف کمک می کند ، که به نوبه خود منجر به اثرات جسمی منفی می شود. 

عوامل جسمی به طور مستقیم بر روند بدن فرد تأثیر می گذارد و ممکن است موارد زیر را شامل شود:

1. کمبود خواب

خواب برای حفظ عملکردهای مناسب بدن ضروری است. کمبود خواب ممکن است باعث کندی ، کم تحرکی و تحریک پذیری در فرد شود. همچنین معمولاً افراد کم خواب به راحتی ناامید می شوند.

در طول خواب ، فعالیت های مغزی ممکن است در طی مراحل مختلف چرخه خواب شما در نوسان باشد. این فعالیت ها در خواب REM (حرکت سریع چشم) به سرعت افزایش می یابد. در خواب NREM ، انفجارهای سریعی رخ می دهد ، اما فعالیت کلی مغز کند می شود.

هر مرحله از چرخه خواب در سلامت مغز شما نقش دارد. چرخه خواب هنگام به هوش آمدن ، یادگیری ، حافظه و تفکر بهتر را امکان پذیر می کند.

طبق تحقیقات اخیر ، خواب کافی پردازش اطلاعات عاطفی توسط مغز را تسهیل می کند. این امر خصوصاً در خواب REM بیشتر صدق می کند.

مغز خاطرات و افکار را در هنگام خواب ارزیابی و ذخیره می کند ، و به نظر می رسد که کمبود خواب به ویژه برای توانایی مغز در تحکیم محتوای احساسی مثبت مضر است. به همین دلیل کمبود خواب ممکن است بر واکنش احساسی و روحیه پایین تأثیر بگذارد. به همین دلیل کمبود خواب نیز به انواع مسائل بهداشت روانی و عقاید خودکشی گره خورده است.

2. مصرف مواد مخدر
   

 

3. سیگار کشیدن 

نیکوتین موجود در سیگار باعث می شود افراد سیگاری با بهبود تمرکز و توجه ، احساس هوشیاری بیشتری داشته باشند. با این حال ، سیگار فقط مربوط به نیکوتین نیست. در مورد آنها چیزهای فراتر از فقط یک ماده شیمیایی وجود دارد. نیکوتین بیش از ۴۰۰۰ ماده شیمیایی دارد.

از مجموع ، بیش از ۵۰ ماده شیمیایی دارای اجزای سمی هستند ، از جمله متانول (که معمولاً در سوخت موشک یافت می شود) ، آمونیاک ، آرسنیک ، بوتان (در مایع سبک تر) و مونوکسیدکربن (که در دود اگزوز اتومبیل وجود دارد). )

تجمع طولانی مدت این نوع مواد شیمیایی سمی ممکن است به مغز شما آسیب برساند و منجر به کمبود یادگیری و حافظه شود. آنها به طور خاص با کاهش حافظه آینده نگر و فعال مرتبط هستند – هر دو برای کارهای اجرایی مانند برنامه ریزی وظایف و توجه به فعالیت های فعلی و همچنین کارهای روزمره مانند مصرف به موقع دارو و نگه داشتن قرار ملاقات استفاده می شوند.

4. آلودگی 

مجموعه ادبیاتی که در مورد پیوند بالقوه بین اختلالات روانشناختی و آلودگی محیط زیست بحث می کند ، همچنان در حال رشد است.

گروهی از محققان آمریکایی و دانمارکی شیوع مشکلات روانپزشکی را در کشورهای خود و تأثیر قرار گرفتن در معرض آلودگی بر روی آنها بررسی کردند.

محققان از مطالعات مشاهده ای استفاده کردند که شامل تجزیه و تحلیل آلودگی هوا و سایر عوامل محیطی بود. تحقیقات آنها نشان داد که شیوع اختلال دوقطبی و افسردگی در افرادی که در مناطقی از ایالات متحده با میزان آلودگی هوا زندگی می کنند ، به طور قابل توجهی بالاتر از کسانی است که در مناطق آلوده نیستند.

در دانمارک ، آنها دریافتند که افرادی که ده سال اول زندگی خود را در مناطق بسیار آلوده می گذرانند ، در معرض خطر بیشتری از تجربه یا توسعه اختلالات شخصیتی ، دو قطبی ، افسردگی و اسکیزوفرنی قرار دارند.

5. شرایط کاری خطرناک 

شرایط خطرناک کار ، مانند محل کار با خطرات جسمی موجود ، همچنین می تواند بر بهزیستی ذهنی تأثیر بگذارد و بهره وری را در کارمندان کاهش دهد. حجم کاری زیاد ، عدم حمایت همکاران و سرپرستان ، فرهنگ ناسالم کار ، ضعف رهبری و حتی نبود سیستم پاداش عواملی هستند که می توانند در ضعف سلامت روان نقش داشته باشند.

کارکنان بهداشتی در طی این بیماری همه گیر Covid-19 باید از نزدیک مشاهده شوند. آنها شیفتهای طاقت فرسا و حجم زیادی از بیماران را تحمل می کنند ، که آنها را مجبور می کند از وعده های غذایی خود صرف نظر کنند ، خواب خود را کوتاه کنند و ارتباط با دیگران را از ترس آلوده شدن به عزیزانشان محدود کنند.

رژیم غذایی ، خواب و روابط با خانواده و همکاران همه عناصر مهمی هستند که باعث به وجود آمدن سلامت روحی و جسمی افراد می شوند و عملکرد کاری آنها را بهبود می بخشند.

 

عوامل محیط اجتماعی 

محیط و تجربیات زندگی ما نیز می توانند بر سلامت روان ما تأثیر بگذارند. نحوه پاسخگویی ما به انتقال و چالش های زندگی ، اغلب شاخص خوبی از وضعیت عاطفی ، اجتماعی و روانی فعلی ما است.

برخی از عوامل اجتماعی و محیطی که می توانند در سلامتی ما تأثیر بگذارند عبارتند از:

6. تجارب تربیتی و آسیب زا در دوران کودکی 

تربیت ما نحوه تفکر و ارتباط با دیگران را شکل می دهد. این می تواند بر دوران کودکی ما تأثیر مثبت یا منفی بگذارد و ممکن است تا آخر عمر بر ما تأثیر بگذارد. تجارب آسیب زا مانند سو استفاده (عاطفی ، جسمی ، کلامی و جنسی) ،بی توجهی و از دست دادن زود هنگام والدین یا مراقب می تواند به مغز در حال رشد آسیب برساند و منجر به رفتارهای ناسازگار در جوانی و بزرگسالی شود.

این عوامل استرس زای اولیه حتی می توانند بر نحوه پاسخگویی ما به بحران آینده مانند طلاق یا بیکاری تأثیر بگذارند ، که می تواند بر سلامت روان ما تأثیر بگذارد.

7. حمایت اجتماعی

حمایت اجتماعی در تأمین سلامت روان نیز ضروری است. ارتباطات اجتماعی قوی می تواند به ما کمک کند تا از موقعیت های استرس زا عبور کنیم ، در حالی که عدم پشتیبانی می تواند احساس انزوا یا غفلت به وجودبیاورد.

بدون حمایت اجتماعی ، افراد ممکن است مکرراً خلق و خوی پایین و کاهش تدریجی سلامت روان خود را تجربه کنند. اگر آنها از قبل سابقه موارد اسیب زا برای سلامت روانی را داشته باشند ، ممکن است این موارد تشدید شود.

8. نابرابری اقتصادی 

اکنون کاملاً پذیرفته شده است که نابرابری های اجتماعی و اقتصادی ممکن است نابرابری هایی در سلامت جسمی و روانی ایجاد کند. به عنوان مثال ، سازمان بهداشت جهانی  گزارش داده است که یک آسیب اجتماعی- اقتصادی ممکن است به افسردگی کمک کند..

افسردگی زمانی بیشتر رخ می دهد که افراد مستضعف در جوامع نابرابر خود را با افرادی مقایسه کنند که وضعیت اقتصادی بهتری دارند. تعامل مکرر کمتر و عدم اعتماد بین گروه های نابرابر نیز می تواند عاملی باشد.

همچنین ارزش دارد که در مورد اثرات فزاینده زندگی در اقتصاد محروم فکر کنیم. اثرات منفی و استرس مربوط به آن احتمالاً در طول زندگی فرد ایجاد می شود. مسلماً این عوامل تأثیر متفاوتی در هر فرد خواهند داشت. با این حال ، واضح است که مشکلات سلامت روانی در میان افراد با انعطاف‌پذیری عاطفی پایین، منابع مالی کم و حمایت اجتماعی پایین شیوع بیشتری دارند.

 

9. گذارهای زندگی 

مشکلاتی که در اثر انتقال زندگی ایجاد می شود ممکن است منجر به مشکلات بهداشت روانی ، از جمله اختلال اضطراب عمومی ، اختلال افسردگی اساسی و اختلال سازگاری شود. برخی از انتقال های زندگی که ممکن است در بروز اختلالات بهداشت روان نقش داشته باشند عبارتند از ، تولد کودک ، بیماری ، بحران خانوادگی و ازدواج یا طلاق جدید است.

شرایط بهداشت روانی ممکن است هنگامی ایجاد شود که انتقال زندگی باعث شود کسی بیش از حد انتظار دچار پریشانی شود.